نویسنده: علی غفوری




 

نبرد اتیوپی

نبرد اتیوپی از جهات مختلف، نبردی جالب توجه در تاریخ بوده و هست. جنگ بین تیر و کمان و نیزه و توپ. در آفریقای اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم این مسئله جدیدی نبود. بارها سربازان بی‌رحم انگلیسی، بلژیکی، فرانسوی و پرتغالی مردم مبارز این کشورهای عقب‌مانده را به مسلسل بسته و دسته‌دسته آن‌ها را کشته بودند اما نبرد اتیوپی از منظری دیگر دارای ارزش بود. این که اتیوپی توانسته بود با جنگجویان قرون وسطایی خود یک بار ایتالیا را شکست دهد و یک بار دیگر این کشور را تا مرز شکست عقب براند، نکته به یادماندنی در تاریخ به حساب می‌آید.

1935

در ایتالیا، بنیتوموسولینی قدرت را در دست گرفته و قسم یاد کرده بود که ایتالیا را به دوران تاریخی «امپراتوری رُم» بازگرداند. نطق‌های آتشین او این مسئله را به مردم باورانده بود. ایتالیا کشوری بود با گذشته‌ی نظامی ناموفق. در 1896 ارتش ایتالیا نتوانست نیروهای نامنظم اتیوپی را شکست دهد و پس از شکست آفریقای شمالی را ترک کرده بود. در 1918 نیز ایتالیا علی رغم مبارزه دوشادوش متفقین هیچ سهمی از پیمان ورسای نبرده بود. اکنون موسولینی به مردم ایتالیا وعده می‌داد که «عظمت گذشته» را به آن‌ها بازگرداند.
موسولینی پس از جلب‌نظر انگلیس و فرانسه در فوریه 1935، 2 لشکر کامل ایتالیا را به سومالی (در شرق اتیوپی) فرستاد و مترصد زمان برای حمله به اتیوپی شد اما ژنرال‌های ایتالیایی به او گوشزد کردند که اگر به دنبال پیروزی قطعی در این نبرد است باید سپاه‌های بیش‌تری به منطقه اعزام کند.

حمله به اتیوپی

در 3 اکتبر 1935، (موسولینی) دیکتاتور ایتالیا فرمان حمله را به اتیوپی داد. نیروهای ایتالیایی بسیار زیاد و در حد دو سپاه بزرگ به اتیوپی حمله بردند. ایتالیایی‌ها با 18 لشکر از دو محور ورود به خاک اتیوپی را آغاز می‌کنند. بخشی از این نیروها از شمال غربی اتیوپی (لیبی کنونی) و برخی دیگر از شرق اتیوپی (سومالی) به داخل خاک اتیوپی وارد شدند.
در ابتدای کار نیروهای ایتالیایی در کلیه جبهه‌های جنگ به پیروزی دست می‌یابند چرا که سربازان آفریقایی عادت به نبردهای از راه دور ندارند. آن‌ها عادت کرده‌اند که حریف را با شمشیر و کمان بکشند حال آن که سربازان ایتالیایی از فاصله چند صدمتری آن‌ها را مورد اصابت قرار می‌دهند.
هایله سلاسی، امپراتور اتیوپی، هم‌زمان با مقاومت در برابر اشغالگران، به سازمان ملل شکایت می‌برد و از آن‌ها می‌خواهد تا با اعزام نیرو به اتیوپی مانع پیشروی ایتالیایی‌ها شوند. اما جنگ اتیوپی به آن سادگی که ایتالیایی‌ها فکر می‌کردند نبود. اگرچه نیروهای ایتالیایی از برتری تجهیزات برخوردار بودند اما نیروهای امپراتوری نیز از انگیزه‌ی کافی برخوردار هستند. آن‌ها در دو جبهه شرق و شمال در کمال ناباوری به سپاهی ایتالیای شبیخون می‌زنند.
در نوامبر 1935، موسولینی از نحوه پیشروی نیروهای ایتالیایی راضی نیست و مارشال پیترو بادوگلیو را به جای امیلیو دوبونو به فرماندهی نیروهای ایتالیایی منصوب می‌کند. بادوگلیو با ارسال گزارشی برای موسولینی به او گوشزد می‌کند که پیروزی در اتیوپی نیاز به ارسال نیروهای بیش‌تری دارد.
موسولینی که نیاز به یک پیروزی برق‌آسا داشت، درخواست بادوگلیو را می‌پذیرد و با اعزام نیروهای تازه‌نفس ژنرال خود را تقویت می‌کند.
از این تاریخ به بعد سرعت ارتش ایتالیا زیاد می‌شود و رشادت مدافعان فایده نمی‌کند چرا که در نبرد بین گلوله و نیزه، اولی بسیار سریع‌تر است. اما اتیوپی کشوری وسیع است و فتح آن به ماه‌ها زمان نیاز دارد.
سال 1935 در حالی به پایان می‌رسد که سربازان ایتالیایی تا ادیس آبابا، پایتخت اتیوپی، فاصله‌ی زیادی دارند. نیزه‌داران، تفنگداران و شمشیرزنان اتیوپی‌هایی با مقاومت خود در برابر حملات گازانبری ایتالیایی‌ها، این واهمه را برای مهاجمان ایجاد می‌کنند که شاید به مانند سال 1896، ایتالیا مجبور به پذیرفتن شکست باشد.
در اوایل 1936 مارشال گرادزیانی نیز از «جنوب» فشار را به نیروهای اتیوپی‌هایی تشدید می‌کند. گرادزیانی مارشال فاتح لیبی و عامل از میدان به دربردن عمر مختار بود.)
در ماه مه 1936 نیروهای بادوگلیو وارد آدیس آبابا می‌شوند. البته ایتالیایی‌ها بی‌تردید در نبرد اتیوپی از گازهای سمی، روش‌های غیرقانونی و خلاف کنوانسیون‌های بین‌الملل استفاده کرده بودند.
بسیاری از اسرا پس از نبرد کشته شدند و نبرد اتیوپی سبب شد تا چهره کثیفی از ایتالیای موسولینی در نزد افکار عمومی جهان به نمایش درآید. البته سیاست انگلیس و فرانسه تنها نظارت و «گاهی اعتراض لفظی» بود.
اگرچه آدیس آبابا اشغال شد اما مردم اتیوپی 3 سال در برابر تجاوز ایتالیایی‌ها در سایر نقاط کشورشان مقاومت کردند. برآورد شد که حداقل 500 هزار نفر از مردم اتیوپی در اثر این نبرد بیهوده کشته شدند در حالی که تلفات ایتالیا 5 هزار سرباز اعلام شد. ایتالیا از طریق این پیروزی موفق شد تا مستعمرات خود در شمال آفریقا (لیبی) را به شاخ آفریقا (سومالی و اریتره) بچسباند.
در ژوئن 1936 تمام خاک اتیوپی در اشغال ایتالیا بود. هایله سلاسی از کشور بیرون رانده شد و حکومت دست‌نشانده‌ی اداره اتیوپی را به دست گرفت. بعدها مشخص شد که اتیوپی لقمه‌ای «خاردار» بوده که بلعیدن آن برای ایتالیایی‌ها سخت بوده است. در 1941 پیروزی‌های انگلیس بر قوای ایتالیایی‌ در لیبی سبب شد تا اتیوپی از اشغال ایتالیا بیرون آید. هایله سلاسی پس از 5 سال مجدداً به قدرت بازگشت وی تا 1975 فرمانروای اتیوپی بود.
نبرد توپ و شمشیر از جمله بی‌رحمانه‌ترین نبردهای تاریخ بوده که تنها محدود به جنگ اتیوپی نیست. نبرد ممالیک مصر با ناپلئون، نبرد زولوها با امپراتوری انگلیس، نبرد سواره نظام ریف با اسپانیایی‌ها و نبردهای عمرمختار همگی شاهد دلاوری سواران عرب و آفریقایی در برابر قدرت توپخانه غربی بوده‌اند.
اما نبرد اتیوپی اگرچه در ظاهر برای ایتالیا پیروزی به همراه داشت، سبب دست کم گرفته شدن ارتش ایتالیا شد. بعدها مشخص شد که این «دست کم گرفتن» قدرت نظامی ایتالیا درست بوده است.
ایتالیا ارتشی پر سر و صدا بود که در سال 1941 حتا نتوانست حریف ارتش‌های درجه 2 نظیر یونان شود و در پرده اول «نبرد صحرا» در 1940 به سرعت مقهور ارتش بریتانیا شد.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم